“بهترین زنان امّت من ، خوبروترین و کم مهریهترین آنان هستند” . [۳۵]
۹-حضرت امام صادق(ع)
“خوبی زن آن است که مهرش کم باشدو شومی زن آن است که مهرش گران باشد”.[۳۶]
۱-۴-۲-کارکردها و حکمتهای مهریه
مهریه چند فلسفه و حکمت دارد
الف – احترام و تکریم زن
به این ترتیب که او مطلوب است نه طالب، کسی است که مرد به دنبالش می رود، نه او به دلیل مرد، پس مرد در طلب اوست و به او عطا می کند. برعکس ملت هایی که زن در آن مکلف است از ثروت خود یا خانواده اش به مرد مبلغی بدهد، تا ازدواج او را بپذیرد.
مهر مبین ارج و احترامی است که مرد برای همسر خود قائل است و اگر چه احترام منظور در جمع با اجباری بودن مهر و نیز نحله اجباری موضوع تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات طلاق ، محل تامل است . لکن ، مقدار آن چیزی جدای از نفس اجباری آن است .
این رسم و قاعده در بین هندوها و برخی دیگر از طوایف رایج است. هنوز میان مسلمانان هند و پاکستان این آثار جاهلی هندویی دوام دارد، بر دوش زن و خانواده او تکلیف سنگینی گذاشته می شود و آنان را به سختی می اندازد، تا آنجا که بعضی خانواده ها به خاطر ازدواج دختران شان تمام دارایی خود را به فروش می رسانند.
ب- اظهار رغبت و مودت شوهر نسبت به زن.
مرد این مال را به عنوان (نِحله) یعنی عطا، هدیه و هبه به زن پرداخت می کند نه به عنوان قیمت و بهای زن، همانگونه که قرآن کریم به صراحت می فرماید:
” وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَّرِیئاً” (نساء: آیه ۴)
و مهر زنان را به عنوان هدیه ای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزی از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخورید.
ج- جبران کمتر بردن ارث
باعنایت به این که ارث زن نسبت به مرد کمتر است مهر ضمن جبران نسبی آن به نوعی خصوصیت تعدیل و نیز توزیع ثروت را نیز به همراه دارد، چون ثروت را از خانواده ای به خانواده دیگر حرکت می دهد .
برای درک بهتر این نظر ، باید توجه داشت که دختر از پدر خود نسبت به برادرانش ارث کمتری دریافت می کند، ولی مهر را شوهر می پردازد که نمی توان مسئولیت پدر را بر شوهر و تحمیل کرد ولی زن و شوهر نیز در ارث به نسبت یک و دو از هم ارث می برند و چون ماترک را دارایی لحظه فوت تشکیل می دهد صرف نظر از این که به هنگام انعقاد نکاح وارث و مورث معلوم نیست دارایی ها نیز مجهول هستند و ابهامات زیاد محاط به تاسیس یاد شده مانع اظهار نظر قطعی است مگر این که ملاک مصلحت نوعی باشد نه مصلحت شخصی که باز هم با احترامی که اسلام برای مالکیت قائل است باید تامل کرد . البته در پذیرش تعبدی آن خدشه ای نیست . به علاوه محدودیت های ناشی از نکاح نیز به زن بیشتر تحمیل می شود ولی باید به این نکته نیز توجه داشت که در خانواده، حسب مقررات، کلیه هزینه ها به عهده مرد و زن به کلی فارغ از آن است.[۳۷]
د- احساس و باور به جدیت موضوع
ازدواج ابزار خوشگذرانی و سهل انگاری نیست که مردان به وسیله آن لذت جویی کنند، و با گفتن: با تو ازدواج کردم) خود را به زن پیوند دهد تا هر زمان که خواست به راحتی او را ترک کند و در پی زنی دیگر باشد و هرچه به زن اول گفته، عیناً به زن دومی، سومی و… بگوید.
عطای مال دلیلی بر این است که مرد در خواستن و طلب این زن جدی و قصد او دائمی است. وقتی که پرداخت مبلغی مال از جانب مردم در مسایل غیر ازدواج و زندگی خانوادگی رسم است و سبب اطمینان و خاطرجمعی می شود، همچنین به عنوان وثیقه دلیل بر جدیت موضوع تلقی می گردد، پرداخت همان مبلغ در مورد تشکیل خانواده به مراتب شایسته تر و سزواتر است.
به همین خاطر است که در اسلام مردانی که ازدواج کرده اند، اما قبل از عروسی و معاشرت جنسی با همسر، او را طلاق داده اند با تعهدی سنگین مواجه می شوند، پرداخت نصف مهریه بر مرد واجب است این خود دلیل روشنی است که اصل و مبنای ازدواج بر استمتاع و لذت یابی نیست، هیچ گونه استمتاعی روی نداده اما مرد مکلف به پرداخت نصف مهریه است.
خداوند متعال می فرماید:
“وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ”
و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید، طلاقشان دادید در حالی که برای آنان مهری معین کرده اید پس نصف آن چه تعیین نموده اید، به آنان بدهید، مگر اینکه آنان خود بخشند یا کسی که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد. (بقره: ۲۳۷)
ه- قوام و پایداری خانواده به دست مرد است
به دلیل اینکه توان فطری مرد، در کسب و کار به طور طبیعی بیشتر از زن است و در زندگی مشترک مرد با قدرت بیشتری آن را اراده می کند، بنابراین عادلانه است که مرد در مقابل این حق که به او عطا شده غرامت بپردازد، تا هرکس با کوچکترین دلیلی پیوند خانواده و همسرداری را به ملعبه و بازیچه نگیرد، و وقتی که مرد در ساختار خانواده وسیله پرداخت غرامت می شود، در صورتی که عقد ازدواج را متلاشی کند به ضرر خودش است.[۳۸]
خداوند متعال می فرماید:
“الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ”
مردان سرپرست زنان اند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل اینکه از اموالشان خرج می کنند. (سوره نساء: آیه ۳۴)
پدید آمدن مهر نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر بکار رفته است.
ممکن است کسی اصل تشریع مهر را زیر سئوال برده و بگوید: زن و مرد از لحاظ جنسی به یکدیگر نیاز دارند و از همین طریق بسوی همدیگر جذب می شوند و ازدواج می کنند مهر دیگر چه معنا دارد؟
با تشریع مهر، زن تحقیر شده و تا سرحد یک کالای مورد معامله تنزیل یافته است مرد بوسیله مهر، زن را مانند یک برده در تملک خود درمی آورد.
در پاسخ اجمالاً گفته می شود که: در اسلام نه زن کالا و برده محسوب شده و نه مهر ثمن معامله. بلکه مهر عطیه و هدیه ای است از جانب مرد که به همسرش تقدیم می کند تا او را گرامی بدارد و مراتب علاقه اش را اظهار بدارد. در توضیح مطلب و تشریع فلسفه تشریح صداق( مهریه) به دو نکته مهم اشاره می شود:
نکته اول:
با این که زن و مرد از لحاظ غریزه جنسی به یکدیگر نیاز دارند و طبعاً خواستار یکدیگر هستند ولی هر یک از آنان ویژگی هایی دارند. یکی از ویژگیهای زن لطافت و زیبایی اوست و از همین طریق برای مرد جاذبه دارد مهمترین عامل نفوذ زن زیبایی اوست و مرد نسبت به آن عنایت خاصی دارد. زن با الهام از فطرت این موضوع را دریافته و به همین جهت به آرایش می پردازد تا خویشتن را زیباتر جلوه دهد و بیشتر در دل مرد نفوذ کند. دومین ویژگی زن این است که: با این که از غریزه جنسی برخوردار است و باطناً خواستار مرد است ولی در کتمان خواستار غریزه خود از مرد مقاومتر است خود را بی نیاز نشان می دهد و به خواستگاری مرد نمی رود او ترجیح می دهد در دل مرد نفوذ کند و او را شیفته خود سازد و به خواستگاری از خود وادار نماید. بنابراین زن بیش از هر چیز خواستار تسخیر دل مرد و عشق و دلباختگی اوست اما مرد در برابر نیروی جنسی ناتوان است و نمی تواند خواسته دورنی خود را کتمان کند به همین جهت به خواستگاری زن می رود. پول خرجش می کند، برایش هدیه می برد. مجلس جشن عقد و عروسی برپا می سازد، قرارداد مهر نیز یکی از همین وسایل است. مرد برای اثبات علاقه باطنی خود و برای گرامی داشت همسرش و بدست آوردن دل او چیزی را بعنوان مهریه به او تقدیم می دارد.
نکته دوم:
قرارداد صداق به زن آرامش و اطمینان نسبی می دهد تا بتواند وظایفی را که آفرینش برعهده اش نهاده انجام دهد. گرچه زن و مرد به هنگام ازدواج با هم پیمان می بندند که نسبت به یکدیگر وفادار باشند و در پرورش و نگهداری فرزندان همکاری نمایند. ولی موارد خلاقی نیز مشاهده می شود که مرد به وظیفه خود عمل نمی کند و از تأمین هزینه زندگی و پرورش فرزندان خودداری می نماید. در صورتی که طبیعت مسئولیتهای ویژه ای را بر عهده زن نهاده که می تواند از انجام آنها شانه خالی کند. زن باید بارداری و زایمان را تحمل کند درحالی که مرد طبعاً از این مسئولیت آزاد است. گرچه از لحاظ شرعی و قانونی و اخلاقی در برابر همسر و فرزندش مسئولیت دارد ولی چون طبیعت چیزی را برعهده اش نگذاشته می تواند زن را با فرزندی که در شکم دارد رها سازد. البته اکثر مردان چنین نیستند ولی بهرحال امکان وجود آن هست و نمونه هایی از آنان دیده شده است.[۳۹]
اما زن از چنین آزادی برخودار نیست ناچار است دوران دشوار بارداری، زایمان و نقاهت ناشی از آن را تحمل کند بعد از زایمان نیز نمی تواند نوزاد ضعیف خود را رها سازد. از او نگهداری می کند در این مدت به هزینه زندگی و مسکن و خوراک و پوشاک نیاز دارد وچنین فرضی زن چه کار می کند؟
بانوان طبعاً از چنین احتمالی نگرانند.
شاید یکی از علل تشریع مهر تأمین آرامش و امنیت نسبی برای بانوان در مورد چنین احتمالاتی است اگر صداق ملک است یا پول نقد زن آن را می گیرد و برای چنین مواقع احتمالی نگهداری می کند و اگر نسیه است بازهم می توان آن را مطالبه کند.
.کوتاه سخن اینکه: مهر را می توان بعنوان وسیله دلگرمی زن و پشتوانه ای برای ازدواج معرفی نمود.
۱-۴-۳- اهمیت مهراز نظراسلام
در سنت اسلامی زن نمی تواند از پذیرش مهر ولو به مقداری ناچیز سرباز زند و نیز این مهر همچون حق الزحمه مادر، شیربهای زن، مزد خدمات پدر یا مادر نیست که آنها بتوانند آنرا ببخشند و از پذیرش آن خودداری کنند. در اسلام مسئله مهرو پرداخت آن تا آن درجه اهمیت دارد که اگر شوهر زنی کافر باشد و مهر زنش را نپردازد دولت اسلامی او را موظف به پرداخت آن می کند و در صورت عدم قدرت از بیت المال به او می پردازد.[۴۰]
در اسلام توصیه شده است که شوهر پس از انعقاد پیمان زناشویی متعهد به پرداخت مهر به زن بوده و اوحق ندارد از پرداخت آن سرباز زند. و یا زن را در فشار گذارد تا او ناگزیر شود بخشی و یا تمام آنچه را که از مرد گرفته به او برگرداند در سخنی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که خداوند ممکن است هر گناهی را ببخشد و از آن در گذرد ولی از مهر زن نمی گذرد و در روایات دیگر عمل مرد را در فریب زن برای واداشتن او به بخشیدن مهر و بی توجهی و بی اعتمادی به او، او را مورد جزا و عقوبت الهی قرار می دهد.[۴۱]
۱-۴-۴- آثار روانی مهر
مهر وسیله ای است برای بالابردن حیثیت زن، موجبی برای دلگرمی او در اداره کانون خانوادگی و زمینه ای برای تأمین آسایش فکری است.
در حقیقت وسیله ای برای مطمئن ساختن زن به صفای قلبی خویش و پاسخی مثبت و صمیمانه به پیشنهاد عشق اوست. مرد با اعطای چنین هدیه ای می خواهد به زن بگوید تو را دوست می دارم، به عشق ورزی تو احترام می گذارم، صفای تو را ارج می نهم، با خاطره ای آسوده سرگرم زندگی باش. کانون خانوادگی را گرم و با صفا نگه دار،به تربیت صحیح نسل و تحویل آن به جامعه اقدام کن. بدین نظر او نیازمند به امنیت فکری، فراغ خاطر و امنیت عاطفی و اخلاقی است.
عکس در مورد عشق ورزی
اگر براین اساس توجیه شود مهریه وسیله ای مؤثر برای ایجاد مهر و محبت بین زوجین و عاملی قوی برای الفت است. اما اگر زن وضع خود را در برابر خانواده و شوهر متزلزل ببیند قادر به انجام وظیفه همسری، مدیریت خانه و مادری نخواهد بود و نخواهد توانست در پی تربیت فرزندانی آرام، متعادل و بهنجار موفق باشد.
اسلام براى تشکل و استمرار نظام خانواده، پاره اى حقوق اقتصادى را براى زن قرار داده است:
عکس مرتبط با اقتصاد
الف: لزوم مهریّه در ازدواج ب: وجوب هزینه زندگى زن بر عهده مرد ج: جواز درخواست مزد و اجرت در ازاى شیردهى، پرستارى و امور خانه د: لزوم تأمین هزینه زندگى زن در ایّام عدّه طلاق.
به رغم توهّم بعضى از مخالفان که پرداخت مَهر را به معناى خرید و فروش دختر و زن مىگیرند و آن را زشت مىانگارند، قرآن کریم بر این امر پاى مىفشرد که مرد باید مهریّه اى (اگرچه اندک) به همسر خود بپردازد و این مسأله از قطعیّاتِ فقه ما است.[۴۲]
اگر در ازدواج، مهریّه ذِکر نشود، در صورتى که نکاحِ دائم باشد، مَهر المثل[۴۳] برعهده مرد مىآید و در صورتى که نکاح، موقّت باشد، اساساً باطل مىشود در فقه اهل سنّت نیز تعیین و ذکر مهریّه در نکاح لازم است، البتّه زن مىتواند پس از انجام یافتن عقد نکاح، مهریّه خود را به شوهر ببخشد، چنان که ممکن است از ابتدا، زن مالى را به مرد ببخشد تا مرد از آن مال، مهریّه اى براى نکاح با آن زن قرار دهد.
قرآن کریم در این باره مىفرماید:
“وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْء مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً”[۴۴].
و مَهر زنان را به طور کامل به صورت بدهى یا هدیه به آنان بپردازید. ولى اگر آن ها چیزى از آن را با رضایتِ خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید.
این که مرد با نیرنگ یا با زور، کابین و صداق همسر خود را از وى باز ستاند، عملى است که قرآن به شدّت از آن منع مىکند:
“وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْض وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً.
و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود برگزینید و مال فراوانی به صورت مَهر به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید. آیا براى پس گرفتنِ مهر زنان، به تهمت و گناه آشکار متوسّل مىشوید؟! و چگونه آن را بازپس مىگیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید و آنان هنگام ازدواج از شما پیمان محکمى گرفته اند؟”[۴۵]
در تبیین و توجیهِ این حقّ اقتصادى براى زن مىتوان گفت که این امتیاز مالى از آن رو به زن تعلّق مىگیرد که اوّلا وى براى انجام تکالیف و وظایف واجب و مستحبّ خانوادگى، متحمّل زحمت ها و مشقّت هایى مىشود، و ثانیاً امورى از قبیل باردارى، وضع حمل، شیردهى، پرستارى، مراقبت فرزندان مانع از آن مىشود که بتواند به فعّالیت هاى اقتصادى بپردازد، از این رو براى آن که زن هم پاداش تلاش هاى خود را تا حدّى دریافت کند و کارهایش یکسره بدون فایده اقتصادى نباشد، برایش مهریّه اى مقرّر داشته اند.[۴۶]
۱-۴-۵-احکام مهریه
در ابتدا لازم است بیان داریم که همچنانکه ماده ۱۰۷۸ ق.م بیان می دارد:( هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد)، تعیین مهریه یک توافق مالی بین زوجین است پس چیزی که بعنوان مهریه تعیین می شود باید ارزش مالی داشته باشد به نحوی که عرف آن را دارای ارزش بداند.
لذا طبق همین ماده نباید آنقدر کم باشد که ارزش مالی آن از بین برود.
بعنوان مثال: یک دانه گندم یا یک قطره آب و چیزهایی از این قبیل دارای ارزش مالی نیست. علاوه بر این مهریه باید قابل تملک نیز باشد. بنابراین قراردادن چیزهایی مثل مسکرات که استفاده از آنها شرعاً حرام بوده و مسلمان نمی تواند مالک آنها شود و همچنین قراردادن موقوفات به دلیل غیرقابل نقل و انتقال بودن آن بعنوان مهریه خلاف قانون است.
با توجه به تعاریف موجود ازمال، مرد، اموری که به صورت عین، منفعت، حقوق مالی یا اشکال دیگر باشند را می تواند به نفع زن بعهد بگیرد. یااینکه علم، فن یا چیزی را به وی آموزش دهد. چرا که این امور مستلزم صرف هزینه بوده و بگونه ای جنبه مالی دارد.
آنچه در مورد مهریه مد نظر قرار میگیرد:
الف- زیادهروی نکردن وکم بودن آن مورد تشویق قرار گرفته است تا ازدواج به آسانی امکانپذیر باشد و جوانان به خاطر مهریه و مخارج زیاد آن از ازدواج روی نگردانند. تخفیف و کم بودن مهریه مطلوب است. رسولاللّه صلی الله علیه وسلم مىفرماید: “أَعْظَمُ النِّسَاءِ بَرَکَهً أَیْسَرُهُنَّ مَئُونَهً”. بزرگترین زنان با برکت آنانى هستند که هزینه نکاح و مهریه آنان سادهتر باشد. علاوه بر این مهریه دختران رسولاللّه صلی الله علیه وسلم چهارصد الى پانصد درهم بوده است. مهریه همسران رسولاللّه صلی الله علیه وسلم نیز، همین مقدار بوده است.
ب- نام بردن و معین کردن مهریه در مجلس عقد سنت است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.