واژه ag-ni احتمالاً از ریشه سنسکریت aj به معنی هدایت کردن (ájāmi, Lat. Ago Gk. ἄϒω)، گرفته شده، به معنی «چابک، فرز»، این اشتقاق، با توجه به واژه agility در زبانهای انگلیسی به معنای چابکی و با اشاره به تندی و چابکی عنصر آتش، در نظر گرفته شده است (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۹) چنان که آتش به سرعت شعله میگیرد و به چابکی میسوزاند و پیش میرود.
اگنی، در زبان هندی به معنای «آتش» است، معادل آن در لاتین ignis، و به زبان لیتوانی ugni و اسلوانی ogni است. در میان پارسیان هند و در کردی واژهی «اگیاری» به معنای آتشدان هنوز وجود دارد. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۵۲)
اگنی علاوه بر این که به صورت یک ایزد آسمانی و نیروی تولید نسل و افزایندهی کیهان نمایان میشود، ارتباط تنگاتنگ با سرچشمه و رشد گیاهان و زندگی حیوانات دارد. یعنی با زندگی زمینی. این اگنی زاینده و مولد، در عین حال، اگنی اقتصادی نیز هست. او به دلیل افزایندگیاش در هستی، ارتباط تنگاتنگی با شرایط اقتصادی زندگی انسانها مییابد چرا که اگر آتش را در گیتی، شرط لازم برای حیات و رشد هم گیاهان، هم سبزیجات و هم حیوانات بدانیم، آنگاه این آتش به عنوان تأمین کنندهی خوراک، دارایی و ثروت، رفاه و خوشبختی انسان بسیار با ارزش خواهد بود. (همان، ص ۱۵۴) با این که او در ظاهر، نور و حرارت پدیدار در هستی است، اما مفهومی فراتر دارد، او مادهی زیربنایی همه چیز است. اگنی در واقع انرژی آتش است. (گوندا، ۱۹۸۳، ص ۲۶)
عکس مرتبط با اقتصاد
او خدای با اهمیتی است، فرزند دیائوس، پدرخدایان و پریتهوی مادرخدایان است. او ایزدی جوان و در همان حال پیر است. او مداوماً برای بزرگداشت یا پرستش خدایان خوانده میشود. حتی خودِ خدایان، سه بار در روز میباید اگنی را نیایش کنند. اگنی تنها ایزدی است که جایگاه او هم درمیان زمینیان و هم در جامعهی خدایان منحصربفرد است.
وی نخستین قربانی کننده به شمار میرود و پیرترین آنان است، او کامل کنندهی آیین و مراسم قربانی است، آن را بهبود و کیفیت میبخشد. با نیروی اسرارآمیز خود، پیشکشها را خوشبو میکند، و از پیشکشها مراقبت میکند تا به خدایان برسند. او پدر، شاه، قانونگذار، ناظر و ادارهکنندهی مراسم قربانی است. (بهار، ۱۳۷۶، ص ۴۷۸ و مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۷)
در دوران بعد از ودا نیز این ایزد به قوت خود باقی مانده و اهمیت آن در قربانی همچنان مورد توجه نویسندگان متون مذهبی بوده است چنان که اگنی را با هفت زبان که هر زبان نام ویژهای دارد، برای لیسیدن روغن قربانی تصویر کردهاند، زبانها یا همان شعلههای هفتگانهی آتش عبارتند از:
۱٫ کالی (Kāli به معنی سیاه یا آبی سیاه رنگ)
۲٫ کرالی(Karali به معنی وحشتناک)
۳٫ منوجوا (Mano-Java به معنی سرعت فکر یا سرعت انتقال)
۴٫ سلوهیتا (Sulohita یعنی قرمزرنگ)
۵٫ سدهومرا ورنا (Sadhumra-varna) یا سدهومرا (Sadhumra یعنی پوشیده شده یا احاطه شده با دود)
۶٫ سپهولینگین (Sphulingin یعنی جرقه)
۷٫ وشوروچی (Višva-Ruci به معنی تمام درخشان).
و یا در حماسه مهابهاراتا، اگنی به صورتی توصیف شده که در اثر بلعیدن نذور زیاد، نیروی خود را از دست داده و مایل است که تمام جنگل کهاندوا (Khāndava) را نیز بخورد تا نیروی خویش را بازیابد، ولی ایندرا مانع وی میشود، اگنی سرانجام با کمک کریشنا و ارجان، ایندرا را میفریبد و مقصودش را انجام میدهد. (جلالی نایینی، ۱۳۷۲، ص ۸۴)
دربارهی اگنی گفته شده که او بسیار زایش دارد، و در مکانهای بسیاری متولد میشود. این توصیف، در درجه اول، برمیگردد به شمار زیاد آتشهایی که در آتشگاههای زمینی و در میان مردم، روشن میشده است. چنان که در ذهن انسان دوران ودایی هر جا آتشی میافروختند گویی اگنی در آنجا متولد شده است.
با آگاهی از سه آتشی که هندیان می افروختند[۱۴]، طبیعی است که در سرودهای مربوط به اگنی، این جمله را بسیار ببینیم؛ «او، در همه خانوادهها، خانهها، اقامتگاهها و معابد ساکن است. » او در خیلی جاها، به وجود آمده و بدنهای زیادی دارد. در خیلی جاها پراکنده شده، او یکی است و شاه است. در خیلی جاها افروخته شده، ولی فقط یکی است. بقیه آتشها به او متصل و پیوست هستند، مانند شاخههای یک درخت. بنابراین او میتواند با اگنیها نیایش شود یا با همه اگنیها. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۴) بنابراین، از این منظر، تعدد او ارتباطی با اسطورهی زایش او ندارد و تنها به تعدد وجود او در زمین وابسته است. اما نکتهی دیگری که ارزشمند است، اشاره به ذات الهی آتش در باور هندیان در این قبیل سرودها است. با این که در هر خانه و معبدی آتشی افروخته است و این یعنی هزاران آتش در جهان، اما ذات او یکی است و همه این آتشها به او وصل هستند یعنی ذات و اصل و ریشه آنها از همان منشا الهی است که در باور ایرانیان نیز نور اورمزدی است و همه آتشها از این گوهر الهی نیرو و توان میگیرند. باور به این وحدت آتش، در میان دیگر اقوام و ملل و حتی در دورههای جدیدتر نیز دیده شده است. چنانکه در هنگام مراسم آتش افروزی های آیینی، اگر کسی در آن حوالی، آتشی در خانهاش روشن میکرد، آتش اضطرار هرگز روشن نمیشد، این رسم ظاهراً حاکی از آن است که آتش را دارای وحدتی میدانستهاند که پس از روشن شدن در هم شکسته میشود و به تکههای جداجدا تقسیم میشود و در جاهای مختلف قرار میگیرد به همین جهت برای حفظ تمامیت آن و در اختیار گرفتن تمامی قدرتش، بایستی فقط در یک جا آن را برافروخت، زیرا به این صورت آتش با نیروی سرشار و پرتوانی میسوزد و شعله میکشد که از آتشهای فرعی و کوچک درون اجاقهای دهکده که اکنون به خاطر آن آتش خاموش شدهاند ناشی میشود. نیز شاید خاموش کردن آیینی همهی آتشهای قدیم در مناسبتهای دیگر که غالباً لازمهی مراسم است، و مقدمهی برافروختن آتش متبرک جدید محسوب میشود تا حدودی توضیح دهد. مثل خاموش کردن آتشهای خانگی، هنگام آتش افروزی جشن «بلتین[۱۵]» در هایلندز اسکاتلند. (فریزر، ۱۳۹۲، ص ۷۵۶)
۱-۲-۲- ویژگیهای ظاهری
یکی از روشهای بارز ودا و متون کهن، توصیف ایزدان به شکل انسانی است. از همان زمان که انسانها برای پدیدههای طبیعی قدرتی مافوق انسانی را متصور شدند و زندگی و مرگ خود را در دستان آنها دیدند، درواقع برای آنها شخصیتی ایزدی متصور شدند و با گذشت زمان این شخصیت ایزدی، به انسان شبیهتر شد. از سوی دیگر، برای ستایش یک ایزد، مجبور به توصیف خوبیهای او بودند و برای ملموستر شدن ذات این خدایان، آنها را با پدیدههای قابل وصف پیرامون خود توصیف میکردند. در مورد شخصیت اگنی، همانطور که نامش معنای رایج واژهی آتش است، ریخت شناسی و شکل ظاهری فیزیکیاش نیز بدوی است، روند شخصیتبخشی برای اگنی، بسیار آغازین است و طرح انسانوار زیادی به خود نپذیرفته است، شاید به دلیل حضور همیشگیاش در میان انسانها، او را با همان ویژگیهای رایج و ملموس آتشگونه، که می دیدند، درک کرده بودند.
بخشهای مختلف بدن او به وضوح، با استعارههایی از آتش زمینی به خصوص آتشی که در شکل آتش قربانی ظاهر میشود، توصیف شده است. چهرهاش، موها و زبانش که بیشک همان شعلههای آتش هستند، دندانها، سَر و دیگر اعضای بدنش در سرودهای بسیاری، نمودی از عملکرد ذاتی آتش و یا عملکرد او در کار قربانی، میباشد.
او پشتروغنی است، روغنین چهره، و زیبا زبان است. او چرب مو، شعله مو، یا کهربایی مو است و ریشِ کهربایی رنگ دارد. او زبانِ تیز یا سوزنده، دندانهای طلایی یا درخشنده، و دندان آسیای آهنین دارد. در ماندلای اول، سرود ۵۹ میگوید: با آروارهی آتشین، با نیرویی از باد گرفته، به سوی چوب، شعلهور میشود. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۵۲)
یک بار، بدون پا و بدون سر توصیف شده است، (مکدانل ۱۹۷۴، ص ۸۸) شاید چون به سختی میتوان بخشی از آتش را به سر یا به پا تشبیه کرد، قطعاً نه به سادگی تشبیه زبان و مو که به شعله شبیهتر هستند. به همین دلیل، معمولاً زبان او در توصیفات، بیش از دیگر اندامها، الهام بخش بوده است.
در جای دیگر نیز گفته شده او سری سوزان یا شعلهور دارد. او با سه سر و ۷ پرتو، به همهی جهات روی میچرخاند. همچنین او سه زبان یا هفت زبان دارد، اسبهایش هم ۷ زبان دارند. بعدها به هر یک از این سه زبان یا ۷ زبان نامی داده شد که پیشتر بر شمردیم[۱۶].
در ماندلای سوم، سرود ۲۶، بند ۷، کره (یا پیه)، چشم اگنی دانسته شده است، چشم نیز به دلیل این که نمادی از روشنی در وجود انسان است، میتواند برای توصیفات شاعرانه ودایی مورد توجه باشد، چنانکه گفته شده است، او چهار چشم است، هزارچشم و هزارشاخ است. البته واژهی «هزارچشم» صفتی است که معمولاً به طور عمومی برای تاکید بر کنترل و نظارت مداوم خدایان استفاده میشود و نشان میدهد که هیچ چیز از چشمان آنها دور نمیماند. نمونههای آن در اوستا هم بسیار است و در مورد ایزدانی چون میترا و اردویسور اناهیتا به کار رفته است. در مورد اگنی هم که خدای حاضر درمیان انسانهاست، نظارت بر اعمال و رفتار آنها، از خویشکاریهای مهم او به شمار میآید.
او هدایای بسیاری را در دستانش برای مردم میآورد. او کماندار خوانده شده است، یا با کمانداری که شعلهاش را همچون تیغهی آهنی تیز میکند، مقایسه شده است. در این تشبیه، حرکت سریع آتش در سوختن اجسام، به پرتاب تیر از کمان، مانند شده است.
او اغلب به جانوران مختلف هم تشبیه شده است. اما، همچنانکه همیشه عملکرد او بیش از ظاهرش در شخصیتبخشی به او موثر بودهاست، این تصویرسازیهای جانوری هم بیشتر یادآور خویشکاریهای او هستند تا شکل ظاهری او. اگنی معمولاً گاو نامیده میشود. گاوی نیرومند با گردن تنومند. آنچنان غرش میکند، که دانهها فراوان میشوند، و شاخهایش از او محافظت میکنند. شاخهایی دارد که تیز میکند و تکان میدهد و به دام انداختن او را مشکل میکنند. بارها هنگام تولد، از او با نام گوساله یاد کردهاند.
گاهی هم او را با اسب مقایسه کردهاند، یا مستقیماً، او را اسب خواندهاند. دُمش را که مانند اسب افشان میکند، قطعاً همان شعله آتش است. (همان، ص ۸۹) در ماندلای اول، سرود ۲۷، بند ۱، آمده: «درازدم همچون اگنی»، روشن است که شعلههایش در حال پیشروی هنگام سوختن، به حرکات و رقص دم اسب تشبیه شده است. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۶۵)
وقتی با قربانی کردن، پاکسازی و تطهیر میشود به «اسب دامادشده» یا «اسب آراستهشده» تشبیه میشود. اسبی است که او را اهلی کردند. قربانیکنندگان، او را مانند اسب، هدایت کرده، برمیانگیزند و به حرکت وامیدارند. اینها توصیفاتی از ریختن چربی در آتش است که به ناگهان آتش شعله میگیرد و گویی تحریک و برانگیخته شده است. او اسبی است که او را میجویند تا رام و هدایت کنند. او مانند اسبی که خدایان را حمل میکند شعلهور میشود و میتازد.
اگنی از اینروی به اسب تشبیه شده است که ابزار حمل کردن خدایان به مراسم قربانی و ابزار رساندن قربانی به آنهاست، همچنین وسیلهی فرار از خطر است البته این بخش کمی نمادین است چون در اصل او دورکننده و از بین برندهی خطراتی چون، دشمن، جادو، حمله حیوانات وحشی و … است و این دور کردن به فرار تشبیه شده است.
اما بیش از همه، اگنی شبیه پرنده است. او عقاب آسمان و یک پرندهی آسمانی است. هنگام سکونت در آب به پرندهای آبی به نام هَمسا (haṃsa) میماند. او مانند پرندهای که روی شاخههای درخت مینشیند، چوبها را از آنِ خود میکند. که تشبیه زیبایی از سوزانده شدن چوب و هیزم در آتش است.
بال دارد و حرکتش به پرواز پرنده میماند و با یک پرش چابک به سوی خدایان پرتاب میشود.
یک بار هم در ماندلای اول، سرود ۷۹، بند ۱، به مار مواج مانند شده است.
این ایزد ودایی در شمار فراوانی از سرودها نیز، با عناصر بیجان مقایسه شده است.
همچون خورشید، او مانند طلا است. (ماندلای ۲ و ۷)
وقتی زبانش را بیرون میآورد چونان تبر است. او بارها در سرودها، به تبر همانند شده است.
او به خودرو یا گردونه، تشبیه شده است گاهی نیز مستقیما با نام «گردونه» خوانده شده است. گردونهای که ثروت و دارایی میآورد و یا در جنگ سهمناک است. بس سزاوار است که او را گردونهای بدانند که ثروت و دارایی میآورد، زیرا او خدایان را که بخشندگان اصلی همهگونه ثروت و برکت در هستی هستند، به ضیافتی که انسانها، به امید به دست آوردن بخشش و برکت خدایان، برای ایشان برپا ساختهاند، میآورد.
گویی گردونهای است که توسط دیگران هدایت میشود، شاید توسط انسانها برای فرستادن پیشکشهای آنان به سوی خدایان و برای آوردن خدایان به زمین. ماشینِ باری که به سوی قربانی هدایت میشود و بارِ او، خوراک و پیشکشهای آماده شده برای ساکنان آسمان است.
او حتی با ثروت یا با ارثی که برای انسان به جای مانده است، مقایسه میشود.
او نیز مانند دیگر خدایان باید بخورد و بیاشامد. زیرا خدایان هم، چونان آدمیان برای کارهای روزانه خود خوراک لازم دارند و با خوردن، توان و نیروی لازم برای هدایت هستی را بدست میآورند. خوراک هر ایزد، متناسب با عملکرد اوست، اگر با عنصری در این جهان پیوستگی داشته باشد، خوراکش چیزهایی است که باعث رشد و افزایش آن عنصر میشود. یعنی انسان، برای درک پدیدهای ایزدی، پدیدهای دنیوی و قابل مشاهده را بسط میدهد. خوراک آتش هم چیزی جز سوخت نیست، آتش یا با چربی شعلهور میشود یا با چوب. این دو، تنها سوخت شناخته شده در آن دوران هستند. چنانکه در ریگودا آمده:
چوب (ماندلای دوم، سرود ۷، بند ۶) یا پیه (ماندلای هفتم، سرود ۳، بند ۱) خوراک او است، پیه آب کرده، نوشیدنی اوست، او با پیه که در دهانش گذاشته میشود، تغذیه میشود و یک خورندهی روغن است.
او جنگلها را با دندانهای تیز میخورد و میجَوَد و یا با زبانش آنها را میخورد و سیاه میکند. او همهجهانخوار است. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۸۹)
با این که خوراک اصلی او پیه است، گاهی همراه با خدایان به نوشیدن سوما نیز دعوت شده است.
یکی از بارزترین ویژگیهای آتش، روشنایی است، دربارهی روشنایی و درخشش اگنی نیز، طبعاً زیاد نوشته شده است. او از درخشش الماس است، از شعلهی الماس است، از شعلهی روشن، شعلهی شفاف، از رنگهای روشن و درخشان است. او ماهیتی طلایی دارد، مانند خورشید نورافشانی میکند. اشعهی او مانند پرتوهای سپیدهدم و آفتاب است، و مانند روشنایی ابرِ بارانی است (اشاره به آذرخش). او حتی در شب، میدرخشد. مانند خورشید، طلسم تاریکی را با پرتوهای خویش باطل میکند. او ویرانکنندهی تاریکی است و از ورای تیرگی شب، میبیند. با برافروختن او، دروازههای تاریکی گشوده میشود.
وقتی اگنی متولد میشود، زمین در تاریکی پیچیده میشود و آسمان دیده میشود، زیرا او در سپیدهدم افروخته میشود، و با نام «خدای بیدارشونده در سپیدهدم[۱۷]»، خوانده شده است، خدایان دیگر گاهی به طور گروهی این لقب را گرفته اند، ولی او تنها خدایی است که به تنهایی و بدون همراهی خدایان دیگر، با این واژه، نامیده شده است. (همان، ص ۹۰) ریشهی اصلی این توصیف را از سویی در میان سنتهای هندو میتوان یافت، چرا که در میان هندوان، رسم بر این است که هر صبح پدر خانواده، باید آتش بیافروزد، از سوی دیگر میتوان این تشبیه را استعارهای از نور خورشید و شباهت آن با روشنایی آتش دانست.
دستهای دیگر از توصیفات پیرامون اگنی، دربارهی آثار بهجای مانده از سوختن جنگلها یا چوبها است. این گروه از توصیفات، بسیار زیبا و خلاقانه است. مثلاً «مسیر عبور، گذرگاه و رد پای اگنی سیاه است». «اسبهای او شیار سیاه به جای میگذارند.» اینها اشاره به سیاهی چوبها و زغال، پس از سوختن دارد. «باد او را با شتاب به سوی چوبها میراند، به جنگلها وارد میشود و موهای زمین را کوتاه میکند، مانند آرایشگری که ریش را میزند، زمین را اصلاح میکند.» (همانجا) تصویری که اینجا نقش میشود، تصویر یک علفزار یا جنگل سوخته است که از درختان و گیاهان آن، تنها بُنِ ساقههای آنها باقی مانده است.
شعلههایش همچون موجهای خروشان دریاست. صدایش شبیه باد یا تندر بهشت است. او میغرد مانند تندر دیائوس یا یک شیر. هنگام وارد شدن میان درختان جنگل، مانند گاوی فریاد میکشد. هنگامی که جرقههای نابودکنندهی او بر علفزار میافتد، پرندگان از صدایش وحشتزده میشوند. صدایش چون آوای یک ارتش آزاد شده، یا تیری رها شده از آسمان است. (همانجا) صدای ناشی از سوختن و به اصطلاح امروزی، «گُر گرفتن»، در همهی حالتها توصیف شده؛ صدای آتش عظیمی که در جنگل افتاده چون غرش گاو یا شیر یا موج خروشان است و صدای ریز و ظریف جرقهها که صدایی کوتاه و ناگهانی است، به صدای پرتاب تیر مانند شده است. همین صداست که به منزلهی آوایی است که خدایان را صدا میزند تا بر خوان خوراکی که انسانها پیشکش کردهاند، حاضر شوند.
اگنی به سوی بالا شعلهور میشود. شعلههایش، به کمک باد، به سوی بالا رانده و به آسمان پرتاب میشوند. (همانجا) باد به سبب دمیدن اکسیژن در آتش، یکی از عوامل شعلهور شدن و گُر گرفتن آتش است. پدیدهی علمی سادهای که شاید مردم در آن روزگاران هنوز نمیشناختند، اما از این توصیفات دقیق، برمیآید که انسانِ آن دوران به خوبی این فرایند را هنگامی که باد، آتش را به سرعت گسترش میدهد، مشاهده کرده و شاید حتی در این فرایند، بسیار هم آسیب مالی و جانی دیده باشد.
موجِ دود و شعلهاش دست نیافتنی است، و قابل گرفتن نیست. دود قرمز رنگی که به سوی آسمان بالا میرود. دودِ او در آسمان پخش میشود، با دودِ خود از آسمان حمایت میکند. او مرزهای آسمان را با تاجش (=شعلهاش) لمس میکند و با پرتوهای خورشید میآمیزد. با زبان خود، بهشت را در بر میگیرد و به سوی آبهای جاری در بهشت میرود، به سوی آبهای فضای روشنِ بالا و پایین خورشید. این آبهای فضای روشن که در بالا و پایین خورشید قرار گرفتهاند، همان آبهای درون ابرها هستند که با جرقهی آذرخش تبدیل به باران میشوند. اگنی Divodāsa[18] در مسیری از سمت مادر زمین به سوی خدایان گسترش یافته و بر لبهی آسمان میایستد. یکی از لقبهای تکراری و پرکاربرد اگنی، «دودنشان[۱۹]» است. (مکدانل، ۱۹۷۴ ص۹۰)
اگنی نیز مانند همهی خدایان مهم دنیای کهن، گردونه و ارابهای دارد. ویژگی اصلی ارابهی خدایان این است که ظاهر هریک به نوعی نشانگر ذات یا خویشکاری مالک آن است. نوع و ظاهر جانوری که ارابه را میکشد نیز از همین قوانین پیروی میکند. حتی جزئیاتی چون تعداد جانوران، تعداد چرخها، شکل آنها، جنس و رنگ نیز از قلم نمیافتد. اگنی نیز روی یک گردونهی نورانی و شعلهور حمل میشود. روی گردونهای نورانی، روشن، درخشان، الماسگون، برجسته، طلایی، و زیبا. با دو اسب یا بیشتر، که آنها نیز چون خود اگنی، پشت روغنی هستند، سرخرو[۲۰]، کهربایی و سرخرنگ هستند، همرنگ خودش، زیبا، همهگونه شکل[۲۱] فعال و پیشرونده با باد هستند. (همانجا) نیروی محرکهی گردونهی او، باد است، چنانکه قبلاً نشان دادیم که باد چگونه باعث پیشروی آتش میشود.
۱-۲-۳- زایشهای گوناگون
در باور پیشینیان هندواروپایی، خدایان هم، چون انسانها، دارای خانواده، پدر، مادر و فرزند بودهاند و با داستانی اسطورهای که تحت تاثیر عملکرد و ویژگیهای هر ایزد بوده است، به دنیای خدایان پای میگزاردند. این افسانههای اساطیری، بیش از همه در میان خدایان اروپایی و معبد المپ دیده میشود. خدایان باستانی روم و یونان که زیر پرچم زئوس بزرگ در دنیای خدایان زندگی میکنند و دنیای انسانها را اداره میکنند، پر از ارتباطات فامیلی و خانوادگی هستند. این امر نشان از این باور کهن در میان اقوام اولیه هندواروپایی دارد که بعدها با تغییراتی به هندوایرانیان نیز منتقل شده است. در ایزدکدهی ودایی نیز، ایزدان، اصالت و هویت مشخصی دارند و چگونگی تولد آنها در داستانهای اساطیری و آیینی ذکر شده است. اگنی نیز که ایزدی بزرگ است، بیرون از این دایره نمانده است.
براساس دیدگاه عمومی در سرودهای ودایی، پدر اگنی، دیائوس است که او را آفریده است. او فرزند[۲۲] دیائوس است که از شکم اسورا متولد شده است. او گاهی فرزند دیائوس[۲۳] و پرتهیوی[۲۴] خوانده شده است. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص۹۰) دیائوس که خدای بزرگ آسمانهاست، خود، پدرخدایان است و همتای زئوس اروپایی است و پرتیهوی که ایزد بانوی زمین است، مادرخدایان هند انگاشته میشود. این اصل و نسب نشان از اصالت و اهمیت اگنی دارد و او را در شمار ایزدان بسیار کهن قرار میدهد.
اما درباره چگونگی زادن و آفرینش اگنی روایات متضاد بسیاری وجود دارد و دیدگاه های متنوعی مطرح است. این دیدگاههای متنوع که باعث برخاستن این اظهارات به ظاهر متناقض میشود، کاملاً روشن است؛
نخست، به دلیل انسانوار شدن نهچندان پیشرفتهی او، اسطورهی اگنی، اطلاعات بسیار اندکی دربارهی عملکرد او، هستیاش، چهرههای گوناگونی که دارد، تولد و اقامتگاههای چندگانهی او، در اختیار ما میگذارد. این امر فارغ از خویشکاری اصلی او در شکل آتش قربانی است، چراکه به دلیل اهمیت آیینی و مذهبی آتش قربانی، دربارهی این فرم از اگنی، اشارات بسیاری در سرودهای مذهبی شده و تصویرسازی شخصیت او را به عنوان آتش قربانی، آسانتر ساخته است.
دودیگر، به سبب ذات آتشین اوست، که در همهی هستی به نوعی پنهان است، و به این تنوع در ذهن انسانی دامن میزند و در نهایت انسان نتوانسته است، سرچشمهی پیدایش این عنصر را محدود کند.
بعضی از داستانها و روایات موجود دربارهی تولد اگنی، به نحوهی تولید آتش میان انسانهای نخستین اشاره دارد، مانند آذرخشی که صخرهای را می شکافد. یا روایاتی که او را از آبها (اپام نپات، فرزند آبها) میداند و باز اشاره به آذرخش دارند. برخی دیگر، آنچنان ذات مقدس آتش را به عنوان عنصری حیات بخش برای انسان آریایی، مهم دانسته که آفرینش آن را به خدایان نسبت دادهاند، یا آن را صورتی از نورهای آسمانی مانند سپیدهدم یا خورشید میدانند.
به عنوان نمونه، او را از نوادگان تواشتر[۲۵] و آبها دانستهاند. تواشتر ایزد باران سازی ودایی است. همانطور گاهی نیز او را از آسمان و از زمین میدانند. از سویی گفته شده، که سپیدهدم، (=ایزد سپیدهدم) همانگونه که خورشید و قربانی را میآفریند، اگنی را نیز آفریده است. یا زوج خدای ایندرا-ویشنو با یاری یکدیگر، اگنی را در کنار خورشید و سپیدهدم به وجود آوردند.
او در پی سپیدهدم (=ایزد سپیدهدم) به پیش میرود و میدرخشد. این استعاره با قربانیهای نیاکان، که در صبحگاه توسط اگنی اجرا میشدند، مرتبط است، و گویی او را به دنبال صبحگاه متولد میکند. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۱) او در سوی دیگر هوا زاده شده و همه چیز را میبیند. او زاده میشود، آنچنان که خورشید هر صبح طلوع میکند. (همان، ص ۹۳) این نیز اشاره به قربانی صبحگاهی دارد، چنان که این باور وجود داشته که همزمان با سپیدهدم باید قربانی انجام شود تا خورشید طلوع کند، پس گویی ایزد سپیدهدم، خورشید و قربانی را میآفریند، از آنجا که قربانی همیشه با اگنی همراه است، این تصور درباره اگنی نیز صادق خواهد بود. و به نوعی آفرینش این سه ایزد در کنار هم روی میدهد. صورت دیگری از زایش او می گوید، ایندرا، که ایزدی قدرتمند است، اگنی را در میان دو سنگ خلق کرد. ایندرا دارندهی سلاح آذرخش است. و این تشبیه اشاره به برخورد آذرخش با سنگها و تولید آتش دارد. این داستان یکی از گمانهها درباره کشف آتش در میان انسانهای نخستین است. (همان، ص ۹۱)
در جای دیگر، به عنوان پسر ایلا[۲۶] یا «جنین آیینی» توصیف شده است. خدایان او را به عنوان نور برای آریاییها، آفریدند، و او را برای انسان آراستند، و در میان انسانها جای دادند. (همانجا)
با این همه نمونهها از آفرینش اگنی به دست خدایان، او همزمان، پدر خدایان هم هست[۲۷]. اما حکایتهای واگرا و گوناگونی که از تولد اگنی وجود دارند، با وجود تنوع، متناقض نیستند چون برگرفته از منابع مختلف سرچشمهی اگنی هستند. از آنجا که اگنی اقامتگاه های مختلفی در جهان دارد، متناسب با هر هستی و اقامتگاهش، میبایست زایشی متفاوت نیز داشته باشد. مسلماً اگنی زمینی متفاوت از اگنی آبها متولد میشود. تولد هر روزه زمینی او، با سایش دو آرانیس[۲۸] که دو قطعه چوب آتشزنه هستند، روی میدهد.
در این رویکرد، این دو چوب والدین او هستند، چوب بالایی نرینه (پدر) و چوب پایینی مادینه (مادر). از آنجا که گاهی او را دارای دو مادر میدانند، این دو چوب، میتوانند هر دو، مادرش محسوب شوند. دو چوب، او را چون نوزادی که قابل گرفتن و دسترسی نیست، تولید میکنند، زیرا به محض تولد، شعلهور میشود و میجهد. از (چوب) خشک، خدای (اگنی) زنده به دنیا میآید. زنده بودن او به دلیل جنبش او در حالت سوختن است. کودک بهمحض تولد، والدین خود را میبلعد. چون با ادامهی شعلهوری، چوبهایی که او را تولید کردند، خود، سوخته و تمام میشوند. او از مادری متولد شده که نمیتواند او را شیر دهد چون به سرعت نابود میشود.
تا اینجا والدین او همان چوبها بودند ولی در این آفرینش زمینی که با سایش روی میدهد، رویکرد دیگری نیز وجود دارد، میتوان گفت انسانها او را آفریدهاند، همان انسانی که دو چوب را به هم میساید میتواند والدین او باشد. از این منظر در ریگودا گفته شده است ۱۰ دوشیزه باکره او را آفریدند، که همان ۱۰ انگشتی هستند که چوب آتشزنه را عمودی میچرخانند، این همان آرانی یا چوب آتش زنه بالایی است که نامش پرامانتها[۲۹] است.
اگنی را «پسر نیرو[۳۰]» می نامند، شاید از این روی که، برای تولید آتش، سایش قدرتمندی لازم است. این توضیح با توجه به بخشی از ریگوداست که میگوید: اگنی «ساییده شده با قدرت[۳۱]»، توسط انسان بر روی سطح زمین تولید میشود[۳۲].
بر اساس متون جدیدتر، افروختن اگنی با سایش نباید قبل از طلوع آفتاب انجام شود. یک استعاره بسیار رایج برای او «جوانترین[۳۳]» است و دقیقاً از همین جا سرچشمه گرفته که در هر صبحگاه، آتش قربانی افروخته میشود و گویی اگنی متولد میشود.
در برابر تولد قدیمی و اولیه او، تولدهای جدید هم دارد. با پیر شدن، او دوباره به صورت یک جوان متولد میشود، با این مفهوم، او هرگز پیر نمیشود. روشنایی جدید او، مانند روشنایی قدیمیاش میشود. مانند برخی دیگر از خدایان، اگنی هم همیشه به «جوانی» یاد میشود. همزمان او پیر هم هست. هیچ قربانی کنندهای پیرتر از اگنی وجود ندارد، چرا که او نخستین قربانی را انجام داده است. گاهی نیز او به صورت متناقض، به هر دو شکل خوانده شده: هم کهن و پیر، هم بسیار جوان. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۱)
عموماً اگنی با عنوان «زاده شده در چوب» خوانده میشود. جنین گیاهان، یا گسترده در گیاهان. او همچنین در همهی گیاهان وارد شده است یا به دنبال آنها پخش شده است. زیرا رایجترین شکل روشن کردن آتش همان آتشزنههای چوبی بوده و رایجترین سوختی که آتش را میافروخته همان هیزم چوبین بوده است. به همین دلیل ارتباط او با گیاهان بسیار بارز است. از این ارتباط، و عبارت «از گیاهان» میتوان برداشت دیگری هم داشت، میتوان آن را اشاره به آتشی دانست که خود به خود، با سایش شاخههای خشک درختان، در جنگل به وجود میآمد. (همان، ص ۹۱)
۱-۲-۴- اقامتگاه های گوناگون
وقتی سخن از اگنی، این ایزد باستانی است، همانقدر که زایش و نحوهی به وجود آمدنش متنوع و چندگانه است، اقامتگاه و جایگاه او در جهان هستی نیز جای سخن دارد. به طور کلی ذات پیچیده و آغازین اگنی منشا بسیاری تضادها و چندگانگیها پیرامون او شده است. اقامتگاه یک ایزد در فرهنگ ودایی بر اساس عملکرد او در طبیعت مشخص میشود، مثلاً اگر کار اصلی ایزدی، باران سازی است، پس در آسمان ساکن است و اگر موکل بر گیاه و جانور است در زمین. در مذهب ودا جهان به سه بخش تقسیم شده؛ آسمان، فضای میانه، زمین. خدایان نیز هر یک متعلق به یکی از این فضاها هستند. خدایان آسمان، اصل و حقیقت نظام کائنات هستند و با طبقهی برهمن و روحانیون مرتبط هستند. خدایان جوی که در فضای میانه یا اتمسفر یا هوا، ساکن هستند، نیروهای حاکم و قوای اجرایی قوانین هستند و از همین رو با قشر کشاتریا (=طبقهی اشراف درهند) هم گونی دارند. گروه سوم، خدایان زمینیاند که خویشکاری آنها، فراوانی نعمت و روزی برای انسانهاست، این گروه از خدایان، متعلق به طبقه وایشیا (=طبقهی کشاورزان در هند) هستند. البته اقامتگاه ها گاهی هم از نحوهی تولد یک ایزد الهام گرفتهاند و به طور کلی زایش ایزد و جایگاه زندگیاش، چندان از هم جدا نیستند. در مورد اگنی هم، منابعی که درباره اقامتگاه یا محل تولد او وجود دارند، در این تفکیک، گاهی آمیختگی و همپوشانی دارند. چنانکه بارها در متون، به درخشندگی او در آسمان، زمین، هوا، آبها و گیاهان، اشاره شده است، و یا گفته شده او زادهی آسمانهاست، او زادهی آبها، سنگها، چوبها، و گیاهان است. شمار درازتری از از این دست، در دیگر متون هم وجود دارد. آنجا که میگوید اگنی در صخرهها[۳۴] اقامت دارد، احتمالاً منظور نور پنهان در ابرهاست. همین مثال مشابه برای حالتی که گفته میشود از سنگ به وجود آمده یا توسط ایندرا در میان دو سنگ تولید شده، هم صادق است. اما باز اینجا میتواند همان اختلاط میان زایش و اقامتگاه در میان باشد، چرا که ممکن است این سطر در باره محل اقامتش نباشد بلکه اشارهای مبهم و غیر مستقیم، به تولید آتش از سنگ آتشزنه باشد.
بارها به وجود آتش در قلب انسان، یا در جانوران، یا اسبها، پرندهها، چهارپایان و دوپایان، اشاره میشود، که قطعاً گرمای جانداران منظور است و برای انسانی که دانش او، تنها به آنچه میبیند و حس میکند، محدود است، نتیجهگیری این است که آتشی درون جانداران در حال سوختن است. او را جرقهی حیات میدانند و با در نظر گرفتن پراکندگی گستردهی آتش در طبیعت، اگنی جنین یا نطفهی[۳۵] تمامی پدیدههای طبیعت است، چه آنها که ساکن هستند و یا آنها که جاری هستند، بنابراین، در همهی این پدیدهها زنده است و هستی دارد. (مکدانل، ۱۹۷۴، صص ۹۴-۹۵) شاید از همین چندگانگی است که در اصلاحات زرتشت، آتش در اوستا به گروه های مختلف دستهبندی شده و هر کدام از این اگنیها، نام جداگانهای گرفتهاند. مثل وازیشته و اوروازیشته[۳۶].
با همهی این تفاسیر میتوان با استناد به متون ودا، یک دستهبندی نهچندان دقیق که احتمالاً گاهی آمیزشهایی هم با هم دارند پیشنهاد کرد؛
اگنی سه گانه به شکل اگنی زمینی-آسمانی-جوی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.