۳-۴٫ نیّت باطن و روح عمل ۱۰۲
۳-۵-۱٫ رابطه معرفت نفس و اخلاق ۱۰۵
۳-۵-۱٫ رابطه تخیل و اخلاق ۱۰۶
۳-۵-۲٫ اعتدال ظاهری و باطنی منشأ فضیلت ۱۰۷
۳-۷-۱٫ تأثیر اعمال بدنی بر ملکات و قلب ۱۰۸
مقدمه
به نام خداوندی که برای تکامل و سعادت انسان، آسمانها و زمین را آفرید و سعادت را سرمشق انسانهایی قرار داد که به انسانیت خویش واقفند.
خدا، انسان و جهان، سه محور اساسی اندیشه بشری است که در طول تاریخ و در همه جوامع، پرسشهای مهم، اساسی و اندیشهساز، همواره درباره آن ها مطرح میشود و تمام تلاش فکری بشر، متوجه این سه کانون و یافتن پاسخهای درست و مناسب برای پرسشهای مربوط به آن ها است. در این میان شناخت انسان و حل معماها و رازهای نهفتهی آن از اهمیت ویژهای برخوردار و دانشمندان فراوانی را در رشتههای علمی مختلف به خود مشغول ساخته است. در تعالیم ادیان آسمانی-به ویژه اسلام- پس از مسأله خدا، «انسان» محوریترین مسأله به شمار آمده و آفرینش جهان، فرستادن پیامبران و نزول کتابهای آسمانی، برای رسیدن او به سعادت و کمال نهاییاش صورت گرفته است. انسانشناسان بزرگ بر این نکته تأکید دارند که ابزارهای شناخت بشر، از پاسخگویی صحیح و کامل به بسیاری از پرسشهای مهم ناظر بر انسان و زوایای وجود وی ناتوانند و امروزه از «انسان موجودی ناشناخته» و «بحران انسانشناسی» سخن به میان میآورند. با این وجود انسانشناسی، انواع مختلف و متنوعی دارد که به لحاظ روش یا نوع نگرش از یکدیگر متمایز میشوند. تحقیق حاضر بر آن است که آراء و افکار فیلسوف و عارف بزرگ معاصر یعنی امام خمینی(ره) را در حوزه انسانشناسی فلسفی و عرفانی و همچنین تأثیر آن بر اخلاق و رویکرد اخلاقی ایشان را بیان کند.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
فصل اول
کلیات و مفاهیم
۱٫ کلیات
۱- ۱- ۱٫ بیان مسئله
مسئلهی مورد تحقیق، تأثیر انسانشناسی از منظر امام خمینی بر رویکرد اخلاقی ایشان است. امام خمینی(ره) در انسانشناسی فلسفی خویش قائل به مرتبهگرایی هستند، به این معنا که انسان ساحتهای متفاوتی دارد و این مراتب و ساحتهای مختلف برای انسان مراتب اخلاقی میسازد، علاوه براین، در دیدگاه امام مراتب انسان در هم تأثیر دارند، نمیتوان برای تربیت اخلاقی انسان میزانی تعیین کرد مگر اینکه تمام مراتب را به طور هماهنگ ارتقا دهیم. امام در این رویکرد، سعی میکنند ربط بین مرتبهگرایی انسان و اخلاق را با دین و نقل تبیین کنند. از این رو در نظر امام ذکر که فضیلتی اخلاقی است باید با زبان گفته شود؛چرا که گفتار زبانی باعث میشود که بدن مطیع روح انسان شود. به همین شکل امام تلاش میکنند فضایل اخلاقی را با اعمال عبادی برای انسان به صفت باطنی پایدار تبدیل کنند.
۱- ۱- ۲٫ پرسشهای اصلی پژوهش
با توجه به مطالب یاد شده در بیان مسئله، در این پژوهش سؤالاتی مطرح میشود که پاسخ به آن ها زیر بنای اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد. این سؤالات عبارتند از:
۱٫ رابطهی انسانشناسی با اخلاق در چهل حدیث چیست؟(پرسش اصلی)
۲٫ حقیقت انسان از نظر امام چیست؟
۳٫ اخلاق مورد نظر امام چگونه اخلاقی است؟
۱- ۱- ۳٫ فرضیهها
در مقام پاسخگویی به پرسشهای فوق، میتوان پاسخهای زیر را مطرح کرد:
۱٫ از نظر امام انسان دارای حقیقت واحدی است که ساحات مختلف دارد و انسان در نظر امام تصویر تجلی خدا و بالاترین مرتبه هستی در نگاه فلسفی است.
۲٫ اخلاق مورد نظر امام، اخلاقی دینی، عرفانی است
۳٫ انسان موجودی دارای مراتب است و مراتب بر هم تاثیر میگذارد و شناخت این خصوصیات بر اخلاق مؤثر است.
۱- ۱- ۴٫ روش انجام کار و منابع پژوهش
شیوهی کار در این تحقیق تحلیلی[۱]– توصیفی است و در این راستا به صورت زیر انجام گرفته است.
نگارنده پس از مطالعهی کتب فلسفی در حوزه شناخت انسان و حقیقت و معرفت به نفس و احوالات آن از نظر دیگر فلاسفه به بررسی نفس که حقیقت انسان است از منظر امام خمینی(ره) پرداخته و ضمن استخراج اصول انسانشناسی امام در آثار فلسفی و عرفانی ایشان از جمله تقریرات اسفار و شرح حدیث جنود عقل و جهل ، مصباح الهدایه به بررسی نوع رویکرد امام به انسان و تأثیر آن در مکتب اخلاقی ایشان در کتاب شرح چهل حدیث و دیگر آثار اخلاقی وی پرداخته است.
۱- ۱- ۵٫ ضرورت و هدف پژوهش
امام(ره) متفکری هستند که مراتب درونی انسان را طی کردهاند و این مراتب در آثار ایشان ظهور پیدا کرده است. هدف اصلی این پژوهش استخراج، تنسق و ارائه انسانشناسی فلسفی امام(ره)با بهره گرفتن از آثار ایشان است و همچنین بررسی نوع نگرش ایشان به انسان و تأثیر آن بر نظام اخلاقی وی است. انسان برای رسیدن به سعادت و کمال نهایی نیازمند اصول کلی و قطعی است که در انسانشناسی محقق میشود. از طرف دیگر استنتاج دیدگاههای یک متفکر میتواند راهکاری برای ساماندهی تصمیمات مربوط به انسان در حوزهی فرد و اجتماع شود مثلاً از تأثیر ظاهر بر باطن میتوان استنتاج کرد که محیط پیرامون در اعتقادات و باورها تأثیر دارد. رویکرد اخلاقی امام مبتنی بر شرع و عقل است. ایشان معتقدند کسب فضایل همراه با اعمال عبادی و ظاهری و تکرار آن ها، ما را سریعتر به مقصد نهایی میرساند.
۱- ۱- ۶٫ سابقه و پیشینه پژوهش
در مورد انسانشناسی و اخلاق سخنها گفته شده و تحقیقات بسیاری به عمل آمده است ولی از آنجا که انسان موجودی بسیار پیچیده میباشد لذا هر قدر در این زمینه تحقیق شود، باز هم جای پژوهش و سخنان نگفته همچنان باقی است. محققان بسیاری به بحث و بررسی آراء و آثار امام خمینی(ره) پرداختهاند ولی در زمینه انسانشناسی و تأثیر آن براخلاق از دیدگاه ایشان تحقیقی صورت نگرفته است. اما از جمله پژوهشهایی که به وجهی نزدیک به موضوع مورد نظر پرداختهاند میتوان به رساله انسانشناسی عرفانی از دیدگاه ابنعربی و امام خمینی(ره) و همچنین مقالاتی با عنوان، انسان مطلوب از نگاه امام خمینی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و فطرت و اخلاق از منظر امام خمینی اشاره کرد.
۱- ۲٫ مفاهیم
برای ورود به هر بحث علمی لازم است ابتدا واژگان اصلی و کلیدی آن تعریف شود تا مقصود نگارنده از بکار بردن آن ها مشخص شود. بدین منظور به شرح و تبیین معنای لغوی و اصطلاحی واژگان «انسان شناسی» و «اخلاق» میپردازیم.
۱-۲-۱ . اخلاق
واژهی اخلاق جمع خُلق است و به معنای سرشت، سجیه و طبیعت باطنی است.[۲]
در تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق آمده است:
«خُلق حالتی راسخ برای نفس است که او را به انجام دادن کارهایی بدون اندیشه و تأمل برمی انگیزاند. »[۳]
اخلاق در اصطلاح، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد.
برخی دانشمندان و فیلسوفان اسلامی، اخلاق را براساس حالت درونی انسان تعریف کردهاند که عبارت است از:
«صفات و هیأتهای پایدار در نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آن ها به طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل آدمی را به سمت انجام کار حرکت میدهد.»[۴]
برخی دیگر مانند علامه جعفری اخلاق را خصوصیت فعل دانستهاند و گفتهاند:
«اخلاق عبارت است از انجام کار نیک و دوری از کار زشت با بهرهبرداری از آزادی؛ یعنی بدون اینکه صدور آن کار از ما به جهت عوامل مکانیکی صددرصد مشخص شده باشد.»[۵]
در همین راستا گروهی دیگر اخلاق را امری همانند قانون دانسته و گفتهاند اخلاق قواعد حاکم بر رفتار را تعیین میکند. در این رویکرد، اخلاق به عنوان یک نظام اجتماعی برای ساماندهی از یکسو شبیه قانون و از سوی دیگر شبیه عرف یا آداب است. البته عرف عمدتا بر ملاحظهی ظواهر، سلیقه و آسایش و رفاه مبتنی است بنابراین، اخلاق به لحاظ پارهای خصوصیات مشترک که با قانون دارد از عرف متمایز است همچنین از قانون به موجب برخی ویژگیهای مشترک که با عرف دارد، متمایز میشود. اخلاق یک نهاد اجتماعی زندگی است، ولی نهادی است که خودراهبری، یا استقلال رأی عقلانی را در اعضایش ترویج میکند. [۶]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بنابراین، سه تعریف از اخلاق ارائه دادیم که بطور کلی عبارت بودند از:
۱٫ اخلاق به معنای خلق و همان ملکات است.
۲٫ اخلاق به معنای انجام فعل نیک.
۳٫ اخلاق به معنای قواعد حاکم بر رفتار انسان.
۱- ۲-۲٫ انسانشناسی
هر منظومه معرفتی را که به بررسی انسان یا بعد یا ابعادی از وجود او، یا گروه و قشر خاصی از انسان ها می پردازد می توان انسان شناسی نامید.
انسان شناسی، انواع مختلف و متنوعی دارد که به لحاظ روش یا نوع نگرش از یکدیگر متمایز میشوند.
انسان شناسی از دو کلمهی یونانی«anthropos»به معنی انسان و «logos» به معنی مطالعه، شناخت یا دلیل گرفته شده است.[۷]
در تعریف انسانشناسی آمده است:
هر منظومه معرفتی که به بررسی انسان، بُعد یا ابعادی از وجود او یا گروه و قشر خاصی از انسانها میپردازد. انسانشناسی، انواع مختلفی دارد که براساس روش به انسانشناسی تجربی، عرفانی، فلسفی و دینی تقسیم میشوند.»[۸]
در حوزه فلسفه اسلامی نیز دغدغه انسانشناسی مطرح بوده است. هانری کربن نظر انسانشناسانه یعقوببن اسحاق کندی را اینگونه گزارش داده است:
«وقتی در قدرت و حکمت خداوند در تنظیم هماهنگ عقلانی عالم تأمل میکنیم، سراپا در وحشت فرو میرویم. به مجرد مشاهده مخلوقات عظیم و غریب جهان که غالبا ما را به اعجاب وامیدارد و بر اثر ملاحظه عظمت این کائنات عالی و این که خداوند انسان را به صورت خلاصهی تمامی مخلوقات آفریده است، دچار این شگفتی میشویم. به همین سبب است که فیلسوفان قدیم انسان را عالم صغیر در مقابل عالم کبیر؛یعنی کل هستی، توصیف میکنند. »[۹]