تقویت خودکارآمدی…………………………………………………………………………………………… 32
مؤلفه های خودکارآمدی………………………………………………………………………………………..33
منابع خود کارآمدی…………………………………………………………………………………………….34
تأثیرات باورهای خودکارآمدی بر کارکردهای روانشناختی………………………………………………..38 خودکارآمدی وشغل………………………………………………………………………………………….40 خودکارآمدی بالا و پایین ……………………………………………………………………………………….41
خودکارآمدی و سلامت روان……………………………………………………………………………………41
خودکارآمدی وسلامت جسمی…………………………………………………………………………………..41
نقش خودکارآمدی در عملکرد……………………………………………………………………………….42
تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی در گستره زندگی………………………………………………………43
فرایندهای فعال شده کارآمدی………………………………………………………………………………..45
ج- سوابق پژوهش ………………………………………………………………………………………….49
فصل سوم:روش اجرای پژوهش………………………………………………………………………59
جامعه آماری……………………………………………………………………………………………….. 60
حجم نمونه و شیوه نمره گذاری………………………………………………………………………………60
روش و ابزار جمع آوری اطلاعات………………………………………………………………………….60
ابزار اندازه گیری …………………………………………………………………………………………..60
پایایی مقیاس خودکارآمدی…………………………………………………………………………………………61
روایی مقیاس خودکارآمدی……………………………………………………………………………………..62
متغیرهای پژوهش…………………………………………………………………………………………..62
روش پژوهش……………………………………………………………………………………………….62
روش های آماری……………………………………………………………………………………………..63
روش تجزیه وتحلیل داده ها………………………………………………………………………………… 63
روش نمره گذاری …………………………………………………………………………………………..63
برنامه آموزشی پژوهش …………………………………………………………………………………….63
فصل چهارم : تجزیه وتحلیل داده ها…………………………………………………………………. 66
مقدمه………………………………………………………………………………………………………..67
بخش توصیفی داده ها ………………………………………………………………………………………68
تجزیه وتحلیل آماری ……………………………………………………………………………………….70
فصل پنجم : بحث ونتیجه گیری ……….. . …………………………………………………………….. 72
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………….73
یافته ها……………………………………………………………………………………………………… 73
بحث ونتیجه گیری…………………………………………………………………………………………..73
محدودیت ها…………………………………………………………………………………………………78
پیشنهادها……………………………………………………………………………………………………….79
منابع فارسی ………………………………………………………………………………………………….107
منابع انگلیسی………………………………………………………………………………………………..110
ضمایم ……………………………………………………………………………………………………….111
ساختار جاسات
پرسشنامه GSE
فصل اول:
کلیات پژوهش
مقدمه
اساساً برای فردی که در اثر حادثه ای سلامت خود را از دست داده است ادامه روال گذشته میسر نیست حالات عاطفی جدید ، هیجانات روحی ، دلواپسی ، اضطراب ، ترس ، افسردگی از جمله مسائلی هستند که معمولاً فرد حادثه دیده انتظار آنها را می کشد و ممکن است به چنین پیامد هایی مبتلا گردد .همچنین فقدان یا از دست دادن واقعیت تمامیت جسمی و یا قسمتی از بدن ممکن است سبب بروز یک سری مشکلات شود ٬ افرادی که قطع عضو شده اند گاهی به علت ترس از طرد شدن به انزوا روی می آورند ، قابلیتهای خود را ندیده می گیرند ، اعتماد به نفس آنان مختل می شود و باورهایشان در مورد کارآمدی و توانمندی خود کاهش می یابد .
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
به اعتقاد شولتز (1990) افرادی که میزان حس خودکارآمدی آنها ضعیف است توانایی لازم دراعمال هرگونه نفوذ وتأثیر بررخدادها و شرایطی که آنان را تحت تأثیر قرارمی دهد ، ندارند . در نتیجه آنان معتقدند که هر گونه سعی و تلاش بیهوده و بی ثمراست وجای شگفتی نیست که آنها اندوه و نگرانی زیادی داشته باشند. در نتیجه احتمال اینکه این افراد انتظارات ضعیفی کسب کرده و حس خوکارآمدیشان کاهش یابد وجود دارد (وقری ، 1379)
موقعیت های فشارزای زندگی همواره می تواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون مؤثر باشد و تداوم شرایط دشوار به نوبه خود موجب بروز یا تشدید نابسامانی های جسمانی و روانی شود . در چنین فضایی انسان ناگزیر است تا برای مقابله با پیامدهای ناشی از فشارهای زندگی به جستجوی راهکارهای مؤثر باشد ، از این رو سبک خاص شناختی یعنی همان باورها یا کسب صفاتی که بتواند شدت عوامل فشارزای زندگی را کاهش دهند ، اهمیت ویژه ای می یابند . (شفر، مارتین<table width=”>-0″ href=”https://novinyaban.ir/wp-admin/post-new.php#footnote-0″>[1]1982؛ ترجمه بلورچی ،1375) .
کسانی که در برابر موقعیت های فشارزا به جای احساس درماندگی ، موقعیت ها را در اختیار خود می بینند بیشتر احتمال دارد که برای تغییر موقعیت اقدام کنند. در مفهوم مبارزه جویی نیز ارزیابی شناختی[2] نهفته است یعنی باور اینکه، دگرگونی درزندگی یک امرعادی است و بایستی آن را بیشتر به عنوان فرصتی برای رشد به شمار آورد تا تهدیدی برای احساس ایمنی (هیلگارد/ براهنی ،1375؛ نقل ازمجیدیان ، 1384) .
باور خودکارآمدی هم یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی یا نظام باورماست که در برابر فشار روانی می تواند به عنوان یک عامل تعدیل کننده عمل کند . بندورا ، بر ادراک فرد از کارآمدی شخصی به عنوان میانجی شناختی[3] تأکید می کند . در حین انجام یک عمل بر روی آن به داوری در مورد قابلیت های خود می پردازد و این داوری از قابلیت ها بر تفکر ، هیجان ، عاطفه و رفتار اثر می گذارد (بندورا، 1993) .
بیان مسئله
فردی که بطورکامل و با اطمینان اموری را که درشرایط عادی ازافراد عادی انتظار می رود، نتواند انجام دهد یا دراجرای اموربرمبنای استانداردهای موجود درجامعه ناتوان باشد، احساس ناامنی نموده و خود را حقیرمی شمارد وممکن است از باورهای خودکارآمدی ضعیفی برخوردار باشد . درواقع برداشت فرد از میزان ناتوانی ناشی ازنقص عضو عامل مهمی درسازگاری وکارآیی و انگیزه ای برای فرد درجهت حضور دراجتماع می باشد. در واقع هر نوع نقص عضو می تواند نارسایی و ناتوانی در فرد را تقویت کرده، موجب آزار خاطر او شود . یک نقص عضو ممکن است بسیار ناچیز باشد اما چگونگی برداشت و اهمیت دادن به آن برای فرد مهم است و ممکن است نقص عضوی ناچیز ببار آورنده اختلالات روانی بزرگ بوده است .
همه ما آدمیان ، دارای نظام باورها[4]هستیم که دنیای ما را ساختار می دهد و به تجارب ما معنی می بخشد . ما بدون آنها سرگردان خواهیم بود . بعضی ازباورها نشانگر یک خود پویا و یک دنیای پویا هستند و دارای توان بالقوه برای تحول می باشند. این باورها ما را تشویق و ترغیب می کنند تا در جستجوی اصلاح و بهینه سازی نقص ها و رفع کمبودها باشیم و مسائلمان را حل کنیم ، و کمک می کنند تا تعیین گر باشیم . این باورها همچنین نظام انگیزشی ما را منسجم و یکپارچه می کنند و به طور نیرومندی در انتخاب ، مقاومت و فعالیت مداوم برای دستیابی آنها ، تأثیر می گذارند (دیویک[5]، 2000؛ نقل از کروئی ، 1382) .
باورهای خودکارآمدی یا توانائی ادراک شده در موقعیت خاص ، تأ ثیر گسترده ای بر انگیزش ، حالات عاطفی و رفتار آدمی داشته و نوع فعالیتهای انتخابی او ، مقدار تلاش به کار گرفته شده ، مدت زمان ایستادگی در برابر موانع و محدودیتها و واکنشهای هیجانی فرد در موقعیت را تعیین می کند . به این ترتیب ، افراد برای انجام تکالیفی که در آن احساس توانایی یا شایستگی می نمایند ترغیب شده و از کارهایی که تصور ناکارآمدی یا نا توانی در آن را دارند ، اجتناب می نمایند . اهمیت این باورها تا آن حد است که اثر مهارتها ، تجارب قبلی ، توانایی های ذهنی و تفاوتهای جنسی در پیشرفت را کنترل می کند(پاجارس[6]،1997) .
بندورا) 1997) معتقد است ، حس نیرومند کا رآمدی از طرق مختلف ٬ دستاورد انسانی و بهزیستی فردی را ارتقا می بخشد ، خودکارآمدی درک شده برمیزان استقامت ، جدیت و پشتکار فرد برای نیل به اهداف مورد انتظار دربرخورد با موانع ، اثر می گذارد . افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار ، استقامت و پشتکار زیادی به خرج می دهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهایی مثبت می گیرند که آن بازخوردها به نوبه خود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل می کنند . خودکارآمدی ٬ توان سازنده ای است که بدان وسیله ٬ مهارتهای شناختی، اجتماعی ،عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف ٬ به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود به نظروی داشتن دانش ٬ مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند ٬ بلکه باور انسان درباره تواناﺋیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مٶثر است .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
درمیان مکانیسم های کارگزارهیچکدام پرنفوذ ترازباورهای افراد درمورد ظرفیت هایشان برای اعمال کنترل بر سطوح عملکرد و رویدادهای مؤثر درزندگی نیست . باورهای خودکارآمدی بر اینکه افراد چگونه فکر می کنند چگونه برانگیخته می شوند وچگونه رفتار می کنند، اثر می گذارد (بندورا،1993/ نقل از حسن آبادی؛ 1384) .
در این پژوهش می خواهیم بدانیم آیا استفاده ازرویکرد شناختی- اجتماعی باعث افزایش باورهای خودکارآمدی جانبازان می شود ؟
اهمیت وضرورت پژوهش
از آثار طبیعی جنگ ایران و عراق ، جانبازانی هستند که مبتلا به نوعی ناتوانی و معلولیت جسمی و یا بعضاً روحی می باشند . جامعه ما بنا برمبنای اخلاقی خویش ، خود را مؤظف به رفع مشکلات آنها می داند و از طرف دیگرجانبازان نیروهای انسانی فعالی هستند که در صورت برنامه ریزی صحیح و رفع موانع مربوطه می توانند به عنوان پشتوانه های عظیمی در توسعه اقتصادی کشور به کار گرفته شوند. پرداختن به مسائل جانبازان در زمینه های گو
عکس مرتبط با اقتصاد
ناگون ، به شناخت هر چه بیشترآنها به عنوان افرادی مثمرثمر، پویا و فعال منجر می گردد و آنچه مسلم و محرز می باشد اینست که برای مسؤلان و برنامه ریزان کشور شناخت تواناییها ، نیازها و ویژگیهای رفتار و خصوصیات روانی ، اجتماعی، و علائق و نظرات جانبازان از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این شناخت نه تنها باعث درک عمیق تر از مشکلات آنان می شود ، بلکه زمینه هایی را فراهم می آورد تا در طرح و برنامه ریزی و بکار گرفتن امکانات و ویژگیها ، نیازها و علائق آنها مورد توجه قرار گیرد و از آنجایی که اکثریت جانبازان و معلولین جنگ را افراد جوان تشکیل می دهند که آینده ای دراز را باید با شرایط جدید در زندگی جدید بسر برند ، بنابراین بررسی و شناخت مساﺋل ومشکلات آنها در جنبه های مختلف اجتماعی روانی ٬ … ضروری می باشد، طوریکه این ایثارگران خود را درآینده ای روشن و پرتلاش دریابند . اهمیت این موضوع وقتی دو چندان می شود که بدانیم این جانبازان از جمله پرکارترین و فعالترین افراد جامعه بوده اند که بدلیل حضور مداوم خود در جبهه های جنگ دچار نقص عضو شده اند .
پاجارس (1999) معتقد است : باورهای خودکارآمدی مبنایی برای انگیزش انسانی ، بهزیستی و پیشرفت شخصی فراهم می کند ، به این دلیل که اگرافراد باورداشته باشند که رفتارهای آنها می تواند نتایج یا پیامد های دلخواه آنها را ایجاد کنند ، آنها مشوقی برای عمل کردن یا تداوم کار در صورت مقابله با مشکلات دارند. باورهای خودکارآمدی شامل ارزیابی فرد از توانایی هایش می باشد. باورهای افراد نسبت به توانایی شان روی رفتار به شیوه های مختلف از جمله انتخابهای آنها تأثیر می گذارد و باعث می شود که فرد جریان عمل را دنبال یا قطع کند. امروزه شواهد تجربی زیادی نظر بندورا را تقویت می کنند که باورهای خودکارآمدی عملاًهرجنبه ای از زندگی انسانها را لمس می کند ، اینکه انسانها خوشبینانه یا بدبینانه ، بصورت خود تضعیفی فکرمی کنند تا چه اندازه آنها خودشان را با انگیزه می کنند، در مواجهه با دشواری ها استقامت به خرج می دهند ، همچنین آسیب پذیری آنها به نسبت فشار روانی وافسردگی وایجاد فرصتهای زندگی ، بستگی به باورهای خودکارآمدی آنها دارد .
درمورد ضرورتهای خاص تحقیق آنگونه که بندورا مطرح می کند باورخودکارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است ٬ انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت به صورت ضعیف ٬ متوسط ٬ و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای خودکارآمدی آنها وابسته است . مهارتها می توانند به آسانی تحت تٲثیر خود شکی [7] قرار گیرند ٬ در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باورضعیفی نسبت به خود داشته باشند ٬ از توانایی های خود استفاده کمتری می کنند و افراد با خود کارآمدی بالا برفرصتهای ارتقای شغلی و غلبه بر موانع متمرکز می شوند ٬ با ابتکار و پشتکار عنان کنترل بر محیط و محدودیتها را بدست می گیرند. از میان آن تفکراتی که عملکرد انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد عاملی که در هسته مرکزی نظریه شناختی اجتماعی قرار دارد ، باورهای خودکارآمدی است. باورهای خودکارآمدی ، تعیین کننده ها و پیش بینی کننده های قوی سطح عملکرد هستند . بر پایه ی این دلایل بندورا بحث کرده است که باورهای خودکارآمدی در زندگی افراد نقش کلیدی دارند (بندورا ،1997) .