شاعر کسانی را که برای انقلاب تلاش کرده و در برابر مشکلات آن ایستادگی می کنند، مانند آب روانی میداند که به موانع بسیاری برخورد کردند اما همچنان به راه خود ادامه دادند و کسانی را که در این راه تلاش نکردند، به مردابی مانند مینماید که راکد و ایستادهاند و هیچ دشواری را تحمل نکرده اند و آب روان را در مسیر پیروزی موثر میداند. شاعر همهی افراد را برای محقق شدن انقلاب اسلامی به مبارزه دعوت می کند:
*روان پاک و بی تابیم بی تاب
تو گویی واژهی ماندن ندارد
که گر ماندیم مردابیم مرداب
کتاب پیروان مذهب آب
(در کوچهی آفتاب، ۹۴).
۴-۱-۲٫ دفاع مقدس
حادثهی بزرگ دفاع مقدس تأثیرات عمیق بر اندیشهی بسیاری از شاعران انقلابی از جمله قیصر امینپور داشت.قیصر با مشاهده و حضور در این دفاع دینی و ملی، رسالت شاعری خود را نیز برای توصیف و تبلیغ آن به کار گرفت و انتقادات خود نسبت بدان را از ابعاد مختلف بیان کرد که عبارتند از:
۱-تجاوز دشمن به کشور ۲-آسیب جنگ بر کودکان ۳-جنگ طلبی ۴-مدعیان ۵-عدم درک شهادت
۴-۱-۲-۱٫تجاوز دشمن به کشور
قیصر امینپور، بسیاری از اشعار خود را درباره جنگ و دفاع مقدس سروده و دفاع در برابر دشمنان این سرزمین را که به ناحق وارد آن شدند، روا دانسته و سکوت در برابر آنها را محکوم می کند:
*نه!/ باید گلوی مادر خود را/ از بانگ رودارود بسوزانیم
تا بانگ رود رود نخشکیده است/ باید سلاح تیزتری برداشت
دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست …
(تنفس صبح،۳۸۹).
امینپور همهی مردم را به برداشتن سلاح تیز برای جنگ در برابر دشمنی که به ناحق وارد حریم این سرزمین شده، تشویق می کند. او دیگر سکوت در برابر آنها را بر نمیتابد و دفاع و جنگیدن را انتخاب می کندو انتقاد خود را به نامشروعیت کار آنان بیان میدارد:
*میخواستم/ شعری برای جنگ بگویم/ دیدم نمی شود
دیگر قلم زبان دلم نیست/ گفتم:/ باید زمین گذاشت قلمها را
دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست/ باید سلاح تیزتری برداشت
(همان،۳۸۲)
شاعر انتقاد خود را از تجاوز دشمنان صریحاً بیان میدارد و سعی در نشان دادن زشتی جنگ و ناحق بودن آنها دارد و سکوت در برابر آنها را جایز نمیداند:
باید برای جنگ از لولهی تفنگ بخوانم/ – با واژهی فشنگ-
میخواستم/ شعری برای شهر خودم- دزفول-/ بگویم
دیدم که لفظ ناخوش موشک را/ باید به کار برد
امّا/ موشک/ زیبایی کلام مرا میکاست
گفتم که بیت ناقص شعرم/ از خانههای خاکی مردم/ خرد و خراب باشد و خونآلود
باید که شعر خاکی و خونین گفت/ باید که شعر خشم بگویم
شعر فصیح فریاد/ -هرچند ناتمام-
(همان).
امینپور انتقاد خود را در زمینه اثرات جنگ، نابودی، آسیبهای روحی و روانی، سلب امنیت و آرامش میداند که راهکار وی در برابر چنین مقولهای دفاع از خاک در برابر تجاوز بیگانگان، عدم سکوت و استواری در برابر آنان و ناحق نشان دادن کارشان میداند.
۴-۱-۲-۲٫آسیب جنگ بر کودکان:
جنگ به عنوان یک رویداد شوم و ناخجسته، پیامدهای منفی و خسارات جبران ناپذیری از جمله آسیبهای جسمی، ویرانی مناطق مسکونی و از دست دادن عزیزان را به دنبال دارد و سلامت روانی فرد آسیب دیده و اعضای خانوادهی او را تحت تأثیر قرار میدهد. در این راستا، کودکان بیشترین آسیب را متحمل میشوند.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
امینپور آسیب رساندن دیدن جنگ به کودکان را بارها موضوع اشعار خود قرار داده است و انتقاد خود از آسیب جنگ در حق کودکان را بیان داشته است. او جنگ را کابوسی برای زندگی کودکان میداند که رویای کودکانهی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را دچار تشویش و پریشانی میگرداند:
آری شب موقع بدی است/ هر شب تمام ما
با چشمهای زلزده میبینیم/ عفریت مرگ را
کابوس آشنای شب کودکان شهر/ هر شب لباس واقعه میپوشند
(تنفس صبح، ۳۸۴).
یکی از پیامدهای مخرب هر جنگی ایجاد مشکلات روحی و جسمانی در فرد است. جنگ ضربهای است روانشناختی که از تجربههای طبیعی انسان خارج بوده و بالقوه برای هرفردی تهدید کننده است. همچنین مقولهی جنگ ترس دائمی برای کشته شدن خود یا دیگرانی است که باید حیات آنها را به فراموشی سپرد که در این میان این استرس روحی ناشی از جنگ خارج از تاب و تحمل انسان است:
*اینجا/ دیوار هم/ دیگر پشت کسی نیست/ کاین گور دیگری است که استاده است
در انتظار شب/ دیگر ستارگان را/ حتّی/ هیچ اعتماد نیست
شاید ستارهها/ شبگردهای دشمن باشند/ …
(همان).
یکی دیگر از انتقادهای امینپور نسبت به جنگ کشته شدن بسیاری از کودکان بیگناه است که بر اثر اقدام وحشیانهی عراق بر ایران بوده و آسیبهای بسیاری به کودکان رسانده و آوارگیشان را در پی داشته است:
بر حجلهی گور، خونشان آذین است
زانروی که رسم جاهلیّت این است
*این دخترکان بهشتشان کابین است
این زنده به گور دختران بسیارند
(در کوچهی آفتاب، ۶۱).
امینپور دردمندی خود را از صدها کودکی که بر اثر این جنگ تحمیلی کشته شده اند، بیان میدارد که هنوز حیات را در نیافته بودند به حیات ابدی فرو رفتهاند:
*تو همچون غنچههای چیده بودی
مگر راز حیات جاودان را
که در پرپر شدن خندیده بودی
تو از فهمیدهها فهمیده بودی؟
(همان، ۹۳).
قیصر امینپور در بخش آسیب جنگ بر کودکان، انتقادات خود را از پریشانی و نگرانی که بر کودکان، آسیبرسانی به سلامت روانی آنان، تغییر در سرنوشت زندگیشان، آوارگی و کشته شدن در جنگ بیان می کند و از تهدید جنگ در زندگی انسانها میگوید و همچنان خواستار نبودن جنگ است.
۴-۱-۲-۳٫جنگ طلبی
نگاه امینپور به مقولهی جنگ، نگاهی انسانمدارانه است. امینپور معتقد است جنگ باید مصداقی از برای همهی جنگها باشد و آن را رهانندهی بشریت تلقّی کرد. او معتقد است برای پیروزی باید جنگید و کشته شد امّا زمانی که بدون جنگ میتوان پیروز شد، پس جنگیدن، کاری نادرست استد. سیر اندیشهی او به سمت رهایی بشریّت است و اینکه همهی نیکیها و پاکیها از آن همه است:
*شهیدی که بر خاک میخفت/ چنین در دلش گفت:
«اگر فتح این است/ که دشمن شکست،/ چرا همچنان دشمنی هست؟»
(دستور زبان عشق،۱۶).
امینپور در جنگ هم برای صلح سروده و این به معنای تغییر نظر او نسبت به جنگ نیست. پرداختن به مفهوم صلح از نظر او هرگز به معنای انکار دفاع مقدس نیست؛ «قیصر معتقد بود که ما زمانی میتوانیم برای جنگ قربانی بدهیم که آن جنگ، علیه همهی جنگها باشد» (صرفی و هاشمی،۷:۱۳۸۹).
*شهیدی که بر خاک میخفت/ سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:/ «به امید پیروزی واقعی/ نه در جنگ،/ که بر جنگ!»
(همان، ۱۷).
امینپور روایت بسیار زیبایی از چشم انتظاری کودکان برای پدرشان دارد که همهی آنها نشان از تفکر صلح مدارانهی او است. غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره امینپور میگوید:«ایشان را به عنوان شاعر جنگ میشناسند امّا به نظر من قیصر «شاعر صلح» است و از این بابت هم من ایشان را ستایش میکنم؛ البتّه دفاع مقدّس، غیر از جنگ است؛ شعرهای اول ایشان هم در ستایش دفاع مقدّس و دعوت به دفاع است و این قشنگ است و در جای خود بسیار مطلوب» (صرفی و هاشمی،۹:۱۳۸۹):
*کودک/ با گربههایش در حیاط خانه بازی می کند
مادر، کنار چرخ خیاطّی/ آرام رفته در نخ سوزن
برای